در گذشته مردم برای آرد کردن گندم از آسیاب های بادی یا آبی استفاده میکردند.در مناطقی که رودخانه و جریان آب مناسب و فراوان وجود داشت از آسیاب های آبی برای آرد کردن گندم و جو استفاده میشد. سربندان با توجه به اینکه دارای سرچشمههای فراوان و رودخانهای دائمی است در گذشته دارای سه آسیاب آبی بود که با جریان آب به حرکت در میآمدند و گندم اهالی روستا و حتی روستاهای اطراف را آرد میکرند.
برای خواندن بقیه به ادامه مطلب بروید.
در گذشته مردم برای آرد کردن گندم از آسیاب های بادی یا آبی استفاده میکردند.در مناطقی که رودخانه و جریان آب مناسب و فراوان وجود داشت از آسیاب های آبی برای آرد کردن گندم و جو استفاده میشد. سربندان با توجه به اینکه دارای سرچشمههای فراوان و رودخانهای دائمی است در گذشته دارای سه آسیاب آبی بود که با جریان آب به حرکت در میآمدند و گندم اهالی روستا و حتی روستاهای اطراف را آرد میکرند.
اولین آسیاب در خارج از روستا و در قسمت بالا دست رودخانه قرار داشت که اکنون بقایای دیوارهای فروریخته آن در کنار قلمستان باقی مانده است. سنگ این آسیاب، سنگی بزرگ بوده که نیمه شکسته یکی از آنها هنوز هم در کنار ساختمان و دیوارهای کاهگلی فرو ریخته آسیاب به چشم میخورد.این آسیاب در کنار رودخانه قرار دارد و در گذشته از فاصلهای حدود دویست تا سیصد متر بالاتر آب را به یک جوی مخصوص هدایت میکردند تا به سمت آسیاب رفته و پرههای چوبی را به حرکت درآورد.
آسیاب دوم که به آسیاب وسط یا آسیاب داخلی معروف است در بالا دست روستا قرار داشته و آب از ارتفاعی حدود دو تا سه متر به پایین میریخت و سنگ آسیاب را به حرکت در میآورد.
آسیاب سوم هم کمی پایین تر از آسیاب وسط قرار داشت که ساختمان آن تا سالهای اخیر موجود بود که اکنون آن نیز خراب شده است.
سیستم آرد کردن گندم به این صورت بود که در بالای سنگ آسیاب سکویی بود که به ظرفی چوبی ختم میشد که شیب کمی داشت و مقدار زیادی گندم را در آن میریختند، در انتهای این ظرف شیبدار ناودانی چوبی بود که گندم را کمکم به بین سنگهای آسیاب هدایت میکرد و سنگبالایی آسیاب توسط نیروی آبی که با فشار به پرههای چوبی تعبیه شده در زیر آن برخورد میکرد به حرکت درمیآمد و گندم را آرد میکرد.سنگ زیرین نیز ثابت بود و سنگ بالایی متحرک و تمام فشار و سنگینی هم روی سنگ پایینی بود ولی سنگ بالایی همواره درحال چرخش صدا تولید میکرد و گویی همواره در حال شکوه و شکایت بود و گویا ضرب المثل معروف “مرد آن است که در کشاکش دهر، سنگ زیرین آسیاب باشد” از اینجا گرفته شده.
مزد آسیابان هم سهمی از همان آردی بوده که صاحب گندم آرد میکرد و مقدار آن در دوران مختلف متفاوت بوده است. از طرفی هنگام آرد کردن گندم غباری که از آرد بر میخواسته (آردی بسیار نرم ومرغوب) و در کنارهها و پشت سنگ آسیاب جمع میشده هم متعلق به آسیابان بود. ولی به هر حال آسیابانی شغل چندان آسان پردرآمدی نبوده.
وقتی که آسیاب تازه ساخته شده یا سنگ آن بر اثر چرخش مداوم فرسوده میشد، لازم بود که سنگی جدید برای آن فراهم شود. ابتدا سنگی مناسب از نظر جنس و استحکام برای آن در کوه در نظر میگرفته میشد و سنگتراشی در همان محل آن را تراش میداد و به شکل و اندازه مورد نظر در میآورد و وقتی که سنگ آماده میشد روزی تعیین میگردید و تعدادی حدود چهل نفر از مردان قوی هیکل روستا چوب بزرگ و محکمی را برداشته و به محلی که سنگ در آنجا بود میرفتند و چوب را از سوراخ وسط سنگ رد کرده و آن را طی مراسمی با صلوات و ذکر نام خدا و امیر مؤمنان علی (علیهالسلام) تا محل آسیاب حمل کرده و آن را در جای خود قرار داده، نصب میکردند.
از معایب آسیاب های آبی قدیمی این بود که کار به کندی صورت میگرفت. مثلا برای آرد کردن یک خروار گندم( معادل سیصد کیلو) چیزی حدود بیشتر از یک شبانه روز زمان لازم بود، که آسیاب های برقی و موتوری جدید این کار را بسیار سریعتر انجام میدادند. اما یکی از عیوب بزرگ آسیاب های برقی این است که آردی که تولید میکنند چون با سرعت تولید شده بر اثر اصطکاک داغ میشود و روغن گندم و بسیاری از مواد مغذی و ویتامینهای موجود در آن بر اثر این حرارت از بین میرود اما این مشکل در آسیاب های آبی وجود نداشت و نان تهیه شده از آردی که از آسیاب آبی گرفته شده بود طعم و مزه و کیفیت بهتری داشت.
با ایجاد نانواییهای امروزی نان پختن نیز که یکی از کارهای روزمره زنان روستا بود کم کم حذف شد و پختن نان بصورت تفننی درآمد و محدود به مراسمی مانند عروسیها،هنگام عید نوروز یا عاشورا جهت اطعام عزاداران شد.
منبع : tarood.ir